حقانیت شیعه

اجتماعی

ئعای 1صحیفه سجادیه - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِیدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ، فَقَال : 

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ. ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً. ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ، لَا یَمْلِکُونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ، وَ لَا یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ. وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لَا یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ. ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً، یَتَخَطَّى إِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِهِ، وَ یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ، حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى. عَدْلًا مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، وَ تَظاَهَرَتْ آلَاؤُهُ، لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ. وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا.» وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُکْرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَیْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّکِّ فِی أَمْرِهِ. حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَى رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ. حَمْداً یُضِی‏ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ یُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، یَوْمَ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ، یَوْمَ لَا یُغْنِی مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً وَ لَا هُمْ یُنْصَرُونَ. حَمْداً یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّیِّینَ فِی کِتَابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ. حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ. حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى کَرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ. حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کَرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَى عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ. وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکَةِ عَلَى جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلَى طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَیْهِ، فَکَیْفَ نُطِیقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّی شُکْرَهُ لَا، مَتَى. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیَاةِ، وَ أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ، وَ غَذَّانَا بِطَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ. ثُمَّ أَمَرَنَا لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیَبْتَلِیَ شُکْرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَیْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا فَمَا هَکَذَا کَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ کَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یُسْراً، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً. فَالْهَالِکُ مِنَّا مَنْ هَلَکَ عَلَیْهِ، وَ السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیْهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَى مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ وَ أَکْرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیْهِ وَ أَرْضَى حَامِدِیهِ لَدَیْهِ حَمْداً یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ. ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیَاءِ، وَ مَکَانَ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ. حَمْداً لَا مُنْتَهَى لِحَدِّهِ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایَتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ حَمْداً یَکُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ، وَ ذَرِیعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً إِلَى جَنَّتِهِ، وَ خَفِیراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهِیراً عَلَى طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیَتِهِ، وَ عَوْناً عَلَى تَأْدِیَةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ. حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیدٌ.

ستایش خدای ـ عزّوجل ـ

ستایش برای خداست؛ آن نخستینِ بی‌آغاز و آن واپسینِ بی‌انجام.
او که دیده‌ی بینندگان از دیدنش فرو مانَد، و اندیشه‌ی وصف کنندگان ستودنش نتواند.
آفریدگان را به قدرت خود آفرید، و به خواستِ خویش بر آنان جامه‌ی هستی پوشید.
آن‌گاه ایشان را به راهی که می‌خواست رهسپار کرد، و به جاده‌ی محبّت خود روان گردانید. آفریدگان نتواند از حدّی که خدا برایشان مقرّر ساخته است، قدمی پیش و پس بگذارند.
برای هر یک از آنان روزی‌ام معلوم و به اندازه قرار داده است؛ آن گونه که هیچ کس نتواند از آن کس که خدا فراوان به او داده، چیزی بکاهد، و به آن کس که اندک به او بخشیده، چیزی بیفزاید.
سپس برای زندگی‌اش پایانی مشخص و زمانی معیّن قرار داد که با روزهای عمرش به سوی آن گام بر می‌دارد، و با سال‌های روزگار خویش بدان نزدیک می‌شود؛ تا چون واپسین گام‌ها را بردارد و عمرش به سرآید، جان او را بستاند و به سوی پاداش بسیار یا عذاب وحشت‌بار خود روان سازد، «تا آنان را که بد کرده‌اند، به سبب کردارشان، سزا دهد، و آنان را که نیکی کرده‌اند، جزا بخشد»؛
و این، نشانِ دادگری اوست. نام‌های او پاک و بی‌نقص است، و نعمت‌هایش بر همه آشکار. «از آنچه می‌کند، باز خواست نشود، در حالی که آنان بازخواست شوند.»
ستایش برای خداست که اگر در برابر آن همه نعمتِ پیاپی که بر بندگانش فرستاد، ستایش خود را به ایشان نمی‌آموخت، از نعمت‌هایش بهره می‌جستند و او را سپاس نمی‌گفتند، و از روزی‌اش گشایش می‌یافتند و شکرانه‌ی آن را به جا نمی‌آوردند.
در این صورت، از مرزهای انسانی برون می‌افتادند و در وادی حیوانی پای می‌نهادند، و آن گونه می‌شدند که خدا در کتاب استوار خود فرمود: «آنان مثل چارپایانند، نه بیش‌تر، بلکه از چارپایان نیز گمراه‌تر.»
ستایش برای خداست که خود را به ما شناسانید، و شیوه‌ی سپاسگزاریِ از خود را به ما آموخت، و درهای علم به پروردگاری‌اش را به روی ما گشود، و ما را به اخلاص ورزیدن در توحیدِ‌خود رهنمون ساخت، و از شک و ناباوری نگاه داشت.
ستایش که با آن در حلقه‌ی ستایشگرانش درآییم، و به یاری آن پیشی گیریم از همه‌ی آنان که در طلب خشنودی و بخشایش او پیش افتاده‌اند.
ستایشی که به سبب آن، تیرگی‌های برزخ بر ما آشکار، و راه رستاخیز هموار شود، و در روزی که «هر کس به سزای خود برسد و بر کسی ستم نرود»، و در «روزی که هیچ دوستی به کار دوستِ خود نیاید و هیچ کس به یاری دیگری نشتابد»، ما در پیشگاه گواهان (فرشتگان و پیامبران و امامان ـ علیهم السّلام ـ ) بلند مرتبه شویم.
ستایشی نوشته شده در کارنامه‌ی ما که تا «اعلی علّیّین» بالا رود و فرشتگان مقرّب خدا بر آن گواهی دهند.
ستایشی که در روز خیره شدن چشم‌ها از ترس قیامت، دیدگان ما بدان روشنی گیرد، و آن گاه که عدهّ‌ای سیه‌روی گردند، ما بدان رو سپید شویم.
ستایشی که ما را از آتش دردناک خدا برهاند و در کنار بخششِ همواره‌اش بنشاند.
ستایشی که ما را با فرشتگانِ مقرّب او همنشین سازد، و در سرای جاویدی که پیوسته باقی است، و در جایگاه پُر نعمتی که هرگز دگرگون نشود، ما را با پیامبرانی که فرستاده همدوش و همنفس گرداند.
ستایش برای خداست؛ او که زیبایی‌های آفرینش را برای ما برگزید، و روزی‌های پاک و نیکو را به سوی ما روان گردانید،
و ما را بر همه‌ی آفریدگان برتری بخشید و بر آنان چیرگی داد. پس اینک هر آفریده‌ای به توانایی او فرمانبردار ماست. و به یاری او در اطاعت ما ناچار.
ستایش برای خداست که دَرِ نیاز را، جز به درگاه خویش، از همه سو بر ما بست؛ حالا چگونه سپاس او را گزاریم؟ کی توانیم از عهده‌ی شکرش به درآییم؟ نه، کی توانیم؟
ستایش برای خداست؛ او که در پیکر ما ابزارهایی برای گشودن و بستنِ اندام‌ها نهاد، و ما را از نیروی زندگی بهره‌مندی داد، و اندام‌هایی برای کار و تلاش در ما پدید آورد، و از خوردنی‌های پاک و گوارا روزی‌مان کرد، و با فضل و بخشش خود ما را توانگر ساخت. و با نعمت خویش سرمایه‌مان بخشید.
آنگاه ما را به کارهای فرمان داد تا فرمانبرداری‌مان را بسنجد، و از کارهایی نهی فرمود تا سپاسگزاری‌مان را بیازماید. پس از آن، چون از فرمانش سرپیچیدیم و بر مرکب نافرمانی‌اش نشستیم، در کیفر دادنِ ما عجله نکرد و در انتقام گرفتن از ما شتاب نورزید، بلکه از سَرِ بزرگواری، با رحمت خود با ما مدارا کرد، و از روی بردباری، با مهربانی مهلتمان داد و بازگشتِ ما را به انتظار نشست.
ستایش برای خداست که ما را به راه توبه رهنمون گردید، و از احسانِ او بود که ما بدان راه افتادیم. و اگر از نعمت‌های او به همین یک نعمت بسنده کنیم، باز هم نعمت دادنش نیکو، احسانش در حقّ ما بس بزرگ، و بخشش او از شمار بیرون است.
آیین خداوندی‌اش در پذیرش توبه‌ی پیشینیان این گونه نبود. هر چه را تاب آن نداشتیم، از عهده‌ی ما برداشت، و جز به اندازه‌ی توانمان تکلیف نفرمود، و ما را جز به کارهای آسان وا نداشت، و برای هیچ یک از ما بهانه‌ای باقی نگذاشت.
اینک، از ما نگون‌بخت آن کس است که نافرمانیِ خدا کند، و نیک‌بخت آن کس که به او روی آورَد.
ستایش برای خداست به هر زبانی که نزدیک‌ترین فرشتگانش و گرامی‌ترین آفریدگانش و پسندیده‌ترین ستایشگرانش او را بدان می‌ستایند.
ستایشی برتر از هر ستایش دیگر؛ به همان اندازه که پروردگار ما، خود، از همه‌ی آفریدگانش برتر است.
پس به جای هر نعمتی که بر ما و همه‌ی بندگان درگذشته و زنده‌ی خود ارزانی داشته است، و به شمار تمام آنچه در علم بی‌پایان او گنجد، و به جای هر یک از نعمت‌هایش، او را سپاس می‌گوییم؛
شکر و سپاسِ چندین برابر و بی‌آغاز و انجام، تا هنگامه‌ی رستاخیز؛ ستایشی که بی‌اندازه است، و به شمار درنیاید، و پایان نپذیرد، و در آن هیچ گسستی نباشد.
ستایشی که وسیله‌ای برای رسیدن به فرمانبرداری و بخشایش او، و راهی به بهشت، و پناهگاهی در برابر انتقام، و آسایشی از خشم، و پشتیبانی برای فرمانبرداری، و بازدارنده‌ای از نافرمانی، و مددکاری بر انجام دادن فرموده‌های او باشد.
ستایشی که با آن در جرگه‌ی دوستدارانِ نیک‌بختِ او درآییم، و در صفِ کسانی باشیم که با شمشیرهای دشمنانش به شهادت رسیده‌اند. بی‌شک، او سرپرست مؤمنان و نیکو خصال است.



تاریخ : چهارشنبه 89/6/31 | 1:5 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.